گفته بودی : یا تو یا هیچکس ! __♥? نخ داخل شمع از شمع پرسید: چرا وقتی من می سوزم تو هم آب میشی؟شمع گفت:مگه میشه کسی که تو قلبمه بسوزه و من اشک نریزم… ـــــشنو از نــــی: ...چون عاقبت کار جهان نیستی است وقتی از کسی که انتظار داری یادت کنه،خبری نیست، خوشحال باش چون حتما حالش خوبه و همه چیزش روبراست که از یادش رفتی دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد او به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از درد چشم خود نالید . بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند . مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد بیست سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت . مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود . همه تعجب کردند. مرد گفت: " من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم... عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو...
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسی است
کسی حتی مهم تر از من . . .
__?♥
__♥?
__?♥
__♥?
__?♥?♥?♥
___♥?♥?♥?
__♥?……...♥?
_?♥……….?♥
_♥?………...♥?
_?♥……….?♥
__♥?…….♥?
__?♥?♥?♥
?♥……….....?♥
_♥?………...♥?
_?♥…..…...?♥
__♥?.....….♥?
__?♥……?♥
____♥?..♥?
_____?♥
__♥?♥?♥?♥
__?♥
__♥?
__?♥?♥?
__♥?
__?♥
__♥?♥?♥?♥
نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست
بــشنو از دل ، دل حـــریم کــبریاست
نــی بــسوزد خـــاک و خاکستر شود
دل بـــسوزد خــانه ی دلبــــر شــــود
انگار که نیستی، چو هستی خوش باش...
یاد گرفته ام که از هیچ لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند ...
یاد گرفته ام که بشنوم: تا فردا ... و به روی خودم نیاورم که فرداها هیچ وقت نمی آیند
چشمش مینالید. وقت عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو...
قرعه امروز به نام من و فردا دگری...
میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو...
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی...
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو.
Design By : Pars Skin |